جدول جو
جدول جو

معنی سنگ اندازی - جستجوی لغت در جدول جو

سنگ اندازی
پرتاب کردن سنگ بروی گنهکار یا دشمن رجم
تصویری از سنگ اندازی
تصویر سنگ اندازی
فرهنگ لغت هوشیار
سنگ اندازی
پرتاب سنگ، سنگ افکنی، کلوخ اندازی، مانع تراشی
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شَ لَ / شِ لِ /لَ اَ)
رفتن با گامهای بلند و پای انداز. (از یادداشت مؤلف). رجوع به شلنگ انداختن شود
لغت نامه دهخدا
سنگ انداختن، انداختن (مطلقا)، کسی که با فلاخن سنگ اندازد، قلاب سنگ فلاخن، سوراخهایی که در زیر کنگره های دیوار قلعه میساختند تا چون دشمن نزدیک آید سنگ و خاک و آتش و غیره بر سرش ریزند، کسی که شب و روز شراب نوشد دایم الخمر، جشنی که در آخر ماه شعبان بر پا میداشتند و بسیر و گشت می پرداختند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنگ اندازی
تصویر چنگ اندازی
تجاوز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چنگ انداز
تصویر چنگ انداز
متجاوز
فرهنگ واژه فارسی سره
سنگ افکن، کلوخ انداز، محل پرتاب سنگ (در دژها و قلعه ها) ، سنگ رس (مسافت) ، مانع تراش، جشن آخر ماه شعبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مانع تراشیدن، مانع تراشی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد